tg-me.com/Khaterat_daneshjooyi/857
Last Update:
منم هربار سوال داشتم ازش میپرسیدم
اوایل به دلایلی خیلی بحث میکردیم و اصلا از هم خوشمون نمیومد و دیگه بهش پیام ندادم
کم کم نمیدونم این سرنوشت چجوری ما رو هل داد که باهم خوب شدیم انگار نه انگار اون دو نفری بودیم که حاضر نبودن حتی باهم حرف بزنن (عشق اول بود دیگه یهویی شد😅)
معمولا تو مراسما و کلاسا مختلف همو میدیدیم
دو تا آدم مغرور که از هم خوششون میومد ولی نمیگفتن یبار رفتیم باهم بیرون غذا بخوریم و یکم بیشتر باهم آشنا بشیم ولی بازم همون دوستی معمولی موند
بعد از سه ترم یبار بهم گفت من ازت خوشم میاد منم نمیدونستم واقعا درسته یه رابطه شروع کنم یا نه گفتم نمیشه میترسیدم کلا وارد داستان های عشقی بشم
اما ول کن نبود منم هربار بیشتر محو شخصیت و اخلاق این پسر میشدم حامی آقا متین درس خون😂❤️
دیگه 👩❤️👨 شدیم و خوش میگذشت
باهم میرفتیم کلاس و سلف و کتابخونه
بهترین رفتاری که تصور میکردم باهام داشت جوری که همیشه میگفتم خدایا چه آدم خوبی سر راهم گذاشتی
گذشت و پیشنهاد ازدواج داد ولی شهرامون از هم دور بود و اختلاف فرهنگی و خانوادگی داشتیم قرار شد بعد کارشناسی دوباره با خانواده ها صحبت کنیم
اون ارشد قبول شد و رفت
من یکسال دیگه داشتم بازم صحبت کردیم و خانواده اوکی ندادن رفتم بهش گفتم بیا تمومش کنیم تا بیشتر وابسته نشدیم و هرکسی زندگی خودشو بکنه قبول نکرد گفت من راضیشون میکنم ،برام یه اتفاق بد خانوادگی افتاد و شرایط بدتر شد بهش گفتم من دیگه نمیخوامت گفتم راحت بشه علاف من نشه
فک کردم جدا شدن به نفعمون باشه ولی قلبشو شکستم گریه کرد ( این بدترین چیز بود برام)
دیگه جواب زنگ و پیاماشو ندادم
باور کنید وقتی دو نفر جدا میشن برای اونی هم که گذاشته رفته سخته، قطع ارتباط کردیم 💔
چند وقت یکبار پیام میده منم یکی در میون و معمولی جوابشو میدم ولی هربار دلم میره براش و پشیمون میشم
سرنوشت عجیبه امسال منم همون دانشگاهی ارشد قبول شدم که اون هست دارم فکر میکنم چجوری از کنارش مثل یک غریبه رد شم؟!
با خودم میگم برگردم شاید درست شد ولی میترسم که بازم نشه
واقعا هیچکس جاشو تو قلبم نمیگیره
خدا مهر آدمایی که قسمت هم نیستن رو تو دلشون نندازه💔
📥 خاطرات دانشجویی | کانال تلگرام | ارسال خاطره